�
بله او به آرزوهای خودش رسیده است و حالا راه هدایت را پیدا کرده است. او تا دیروز همه خواستههای دنیایی را داشت، ثروت و شهرت و � اما حالا حقیقت را داشت، آرامش را داشت، اعتماد به نفس را داشته چیزی را داشت که قبلاً هیچگاه نداشته، �ایمان�.
او گفت: �در حال و هوای کودکی همواره خودم را در حالت کمک به کودکان بیمار تخیل میکردم اما وقتی بزرگتر شدم، به دلیل زیبایی ظاهری که دارم ناخودآگاه به سمت دنیای مدل کشیده شدم و از شکل من استفاده ابزاری میشد، دقیقاً مانند یک وسیله مدت دار که بویی از انسانیت در آن نبود.�
این دختر تازه مسلمان شده، همچنین گفت: �تا اینکه برای شرکت در یکی از برنامهها به بیروت پایتخت لبنان دعوت شدم. وقتی به آنجا سفر کردم، صحنههایی دیدم که در همه عمرم مانند آن را ندیده بودم. در آنجا پیش از گذشته از خودم منفور شدم و کم کم به سمت متحول شدن حرکت کردم تا اینکه در نهایت به اسلام که انسانیت واقعی در آن وجود دارد، رسیدم. پس از مسلمان شدن در بیروت به پاکستان سفر کردم و از مرز این کشور به افغانستان رفتم و با کمک به کودکان و مجروحان یکی از آرزوهای دیرینه و کودکی خود را محقق ساختم.�
وقتی فا بیان مسلمان شد خیلیها تلاش کردند او را از راهی که انتخاب کرده بود منصرف کنند. �فا بیان� در این باره گفت: �شرکتهای مدل پس از اینکه از مسلمان شدن من با خبر شدند، سعی کردند مرا به راه قبلی باز گردانند از همین رو هدایای بسیار زیادی برایم فرستادند و پیشنهاد دستمزد سه برابری نسبت به قبل را به من دادند اما من که تازه راه اصلی را یافته بودم، هدایا را پس فرستاده و همه پیشنهادات آنان را رد کردم و اکنون احساس میکنم که در خوشبختی کامل به سر میبرم.�
خانواده او هم تلاش زیادی کردند جلوی کار او را بگیرند و اما فا بیان برای راهی که انتخاب کرده بود مصمم بود. حالا او زندگیاش را صرف کمک به دیگران میکند تا به ما هم یاد بدهد که مهمترین داشته یک انسان ایمان اوست، به خاطر ایمان حتی میشود از ثروت و شهرت هم گذشت.
----------------------------------------
جهنم یاجهنم دره
جهنم" شکل عربی شده ی واژه ی "گِهینُّم" در زبان عبری است � زبان ِ کهن تر و از همان شاخه ی زبان های سامی در منطقه ی بین النهرین � و به معنی:
"دره ی پسر هینّوم" [�Valley of the Son of Hinnom�]
این دره در شهر اورشلیم، و در جنوب کوه صهیون واقع است، که در زمان های قدیم محل سوزاندن زباله های شهر بوده. بعد ها، افراد آن منطقه، بر اساس اعتقاد خود، جنازه ی کسانی را که از رستگاری نومید شده بودند، مثل آدمهایی را که دست به خودکشی می زدند، در این مکان می سوزاندند.
اما اتفاق های دیگری هم در این منطقه رخ می داد. محل عبادت آن دسته از قوم بنی اسرائیل هایی بود که به دین های کنعانی و فنیقی ایمان داشتند و پیکره هایی از خداهای آنها را � مانند، "مُلِک" و "باآل" [Ba� � در این دره ساخته بوده و عبادت می کردند.
ولی اندک اندک، نادانی قوت گرفت و منجر به پی آمدهای دهشناکی شد، و آنها در آن مکان، قربانی کردن را شروع کردند، و روزی، شخصی به نام هینّوم ، فرزند خود را در آنجا قربانی کرد، و از آن پس، آن نقطه را
"دره ی پسر هینّوم" نامیدند.
Gey Ben-Hinnom /ĝ-ben-hinnōm/
"valley of the son of Hinnom"
بعدها، واژه ی "پسر" نیز از آن کم شد، و به "گِهینُُّم" ]"دره ی هینّوم" کوتاه شد.
اینکه در ابتدا، آن دره، برای مردم، محلی برای از بین بردن زباله های خود بوده، و بعد، از روی خرافات و نادانی، آن را به عبادت گاه و قربان گاه تبدیل کرده اند؛ یا اینکه، بر عکس، از عبادتگاهی به زباله دانی پیشرفت کرده، خیلی آشکار نیست، و بسته به گمان و بینش ما دارد.
اما، شاید نکته مهم این باشد که کل این ماجرا ها، بعد از سلیمان و داودِ قصه های سامی ها شروع می شود که مربوط به سه هزار سال پیش اند، و می توان منشا "گِهینُّم" را در زبان پارسی کهن یافت. چرا که بسیاری از واژگان و آئین های زبان و فرهنگ آریایی، در دوران های بعدی، به زبان و فرهنگ ِ مردم منطقه های دیگر از جمله یونانی و عبری راه پیدا کرد.
واژه ی اوستایی گَئِثانَنی [gaeθā که در زبان ِ کهن ِ سانسکریت هم با کمی دگرگونی ِ آوایی وجود دارد، در بر گیرنده ی ریشه ی واژگانی مانند "گیتی"، "کیهان" و "جهان"، و به معنای "جهان های زیرین" است که به باور آریایی ها به هفت طبقه بودن دنیای مردگان اشاره دارد که مکانی است سرد � که خود انعکاس دهنده ی ذهنیت ایرانی ها ی باستان است که با توجه به موقعیت جغرافیایی زندگی خود، زمستان و سرما را سخت و عذاب آور می دانستند، بر خلاف قوم های سامی و اسرائیلی که از گرمای سوزان رنج می بردند.
بهرحال، "جهنم"، که گهگاه بصورت "جهنم دره" در زبان فارسی متداول است، دره ای در اورشلیم است که در حال حاضر یکی از مراکز گردش گری آن شهر محسوب می شود. حتی افرادی در آن قربان گاه روزگاران قدیم، دراز می کشند تا تصویری از نادانی ِ جنایتکارانه ی پیشینیان را بازسازی کنند.
باز باران بارید ،
خیس شد خاطره ها ،
مرحبا بر دل ابری هوا ،
هر کجا هستی باش ،
آسمانت آبی ،
و تمام دلت از غصه دنیا خالی
بي قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه! بي تاب شدن عادت بي حوصله هاست
مثل عكس رخ مهتاب كه افتاده در آب
در دلم هستي و بين من و تو فاصله هاست
يامهدي،ادركني!
باتشکر برادر سیدعبدالله عابدینی
راستي راه رسيدن به موفقيت چيست؟
۹ نه درس زندگی از آلبرت اینشتین
مردان اصولا آدم های شادتری هستند
آدمهای موفـق با دیـگران 30 فـرق دارند
میتررسم بمیریم از بی فریادی�!!
43281 بازدید
23 بازدید امروز
16 بازدید دیروز
160 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian